خدايا،تو خودت ميداني كه اين وصيتنامه را وقتي مينويسم كه عشق به شهادت سرتاسر وجودم را فرا گرفته است.
خداوندا،من كه نميتوانم غير از اين براي پدر و مادرم خبري داشته باشم و خودت به آنها توفيق عنايت فرما.من اميدوارم با اين قطرة خون خود توانسته باشم دين خود را به انقلاب اسلامي ادا كرده باشم.
خداوندا،اگر به من جان بدهي و زنده شوم،باز با اين كفار خواهم جنگيد و اگر دوباره كشته شوم و دوباره زندهام گرداني،باز دوباره ميجنگم؛ حتي اگر صدها مرتبه زندهام گرداني.
به اميد روزي كه پا در ركاب امام زمان (عج) بجنگم.
شهيد احمدرضا خديوپور
بارالها! اگر زنده بودنم موجب ميشود كه با معرفت بيشتر و با اعمال خالصتر و زيادتر بهسويت بيايم،حاضرم در اين دنيا بمانم... خدايا!اگر ماندم در اين وادي ظلمت و رذالت،موجب تقربم بهسوي تو ميشود،موجب بالا رفتن معرفتم و شناختم ميشود،مرا زنده نگه بدار؛ ولي خدايا باز هم در همان حال از تو ميخواهم عاقبتم را ختم به شهادت كني. ولي خدايا اگر زنده بودنم هيچ تأثيري در ازدياد معرفت و شناخت تو ندارد... اگر زنده بودنم هيچ تأثيري در نزديك شدن بهسوي تو ندارد، خدايا مرا به دوستانم ملحق كن و شهادت در راهت را نصيبم بگردان. بار پروردگارا! عزيزانم همه رفتند و مرا تنها گذاشتند. خدايا! كبوتران سبكبال يكي يكي پر كشيدند و در آسمان تو بال گشودند و به مقصدشان رسيدند و مرا همچنان در اين وادي تنهايم گذاشتند. خدايا! تاب تحمل و صبر در از دست دادن اين عزيزان از من سلب شد. تو را به خون طاهر و مطهرشان قسمت ميدهم اگر لايق شدم مرا نيز بپذير.
شهيد كاظم نوراللهيان
خداوندا! روزي شهادت ميخواهم كه از همه چيز خبري هست، الا شهادت خداوندا! فقط ميخواهم شهيد شوم، شهيد در راه تو. خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا! روزي شهادت ميخواهم كه از همه چيز خبري هست، الا شهادت... با تمام وجود درك كردم كه عشق واقعي تويي و عشق به شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق است. نميدانم چه بايد كرد؛ فقط ميدانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت ميباشد. واقعاً جايي براي خودم نمييابم. هر موقع آماده ميشوم چند كلمهاي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نميدانم كدام را بنويسم؟ از درد دنيا، از دوري از شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا و هزاران هزار حرف ديگر كه در يك كلام اگر نبود اميد به حضرت حق واقعاً چه بايد ميكرديم؟!
فرازي از وصيت نامه شهيداحمد كاظمي
خداوندا، ميترسيم، ميلرزيم، وحشت داريم، خوفناكيم، گريانيم، غصه داريم، درد دل داريم، غفلت زدهايم، واماندهايم، مفلوك و بيچارهايم، ناتوانيم، فريادمان رسا نيست، ديگر عبادتمان از روي خلوص نيست، واي خداي بزرگ، نكند كه دل به دنيا بستهايم، و خودمان غافليم، عشق به اين معشوق عصيانزده و اين عروس شيطاني كه تا صبح با كسي به مهرباني به سر نبرد، ما را از عشق به لقايت باز داشت. ميترسيم زيرا ترس از فشار قبر داريم، ميلرزيم از لحظه حساب در روز مقدس موعودت، وحشت از آن داريم كه نكند نامه اعمالمان سياه باشد، خوفناك از آتش و زبانههاي جهنمت هستيم، گريان از فراق روي تو و آل محمد(ص)ايم، غصه از آن داريم كه با حسين(ع) محشور نشويم، درد دل به درگاه تو داريم كه شايد با التجاء و تضرع ما را اجابت كني، غافل از اعمال خود هستيم، زيرا اهميت زيادي براي واجبات و ترك محرمات قائل نيستيم و ناتوانيم چون شيطان ما را به هر سوي ميكشاند، فريادمان رسا نيست، زيرا حرفمان حرف دلمان نيست، حرف نفس است و غير تو.
شهيد حميد رسولي
محبوب من! وقتي به تو فكر ميكنم شور و شوق سراسر وجوم را فرا ميگيرد، شعلة وصل و حضور در وجودم زبانه ميكشد و وقتي به خود ميانديشم و عمر بر باد رفتهام را كه در غفلت و بندگي غير تو بوده مينگرم،شرمسار و سرافكنده ميشوم،اما با اين همه تو دستم را گرفتي و هدايت كردي...
اي خالق رئوف! تو را سپاس بيحد كه مرا به راه راست هدايت كردي و مرا در جمع بهترين مخلوقات خود،در بهترين زمان و مكان قرار دادي.
شهادت را نه براي فرار از مسئوليت اجتماعي، و نه براي راحتي شخصي ميخواهم؛ بلكه از آنجا كه شهادت در رأس قلة كمالات است و بدون كسب كمالات،شهادت ميسر نميشود، من با تقاضاي شهادت در حقيقت از خدا ميخواهم كه وجودم،سراسر خدايي شود و با كشته شدنم در راه دين اسلام،خود او بر ايمان و صداقت و پايمرديام،و در راه دين بودنم،و بر عشق پاكم بر او، مهر قبولي زند.
شهيد صادق خوشنويس